در عین حال، برخی معتقد هستند که اصلاح‌طلبان این اسامی را بعنوان گزینه‌های انحرافی و سر کاری مطرح می‌کنند اما در نهایت در انتخابات مشارکت فعال نخواهند داشت. در مقابل عده‌ای دیگر می‌گویند طرح مشارکت غیر فعال از سوی این جریان در انتخابات مجلس نهم تست زده شد که هیچ فایده‌ای برای آن‌ها نداشت، چرا که انتخابات با حضور حدود 65 درصدی مردم و با افزایش مشارکت حدود 10 درصدی نسبت به انتخابات مجلس هشتم که اصلاح‌طلبان با دو لیست کامل در آن مشارکت فعال داشتند، برگزار شد، بنابراین، تکرار این تصمیم اشتباه از سوی اصلاح‌طلبان، یک گام دیگر آن‌ها را به سرنوشت گروه‌های سیاسی فسیل شده نظیر نهضت آزادی نزدیک می‌کند.
همچنین رفتار سیاسی اشخاصی نظیر خاتمی از جمله رأی دادن و آغاز تحرکات انتخاباتی او برای مطرح کردن عارف یا نجفی برای ریاست جمهوری نیز نشان می‌دهد که طیفی از اصلاح‌طلبان با جلوداری خاتمی از رفتارهای بی‌منطق دچار استیصال شده و بدنبال راهی برای بازگشت به قدرت هستند.

در عین حال، به نظر می‌رسد در صورتی که هدف اصلاح‌طلبان احیای جریان سیاسی خود و بازگشت به قدرت باشد، گزینه‌هایی مانند عارف و نجفی تنها بخش اول این هدف را یعنی احیای سیاسی بطور نسبی تأمین می‌کند و این گزینه‌ها واجد ظرفیت لازم برای موج آفرینی و ایجاد اقبال عمومی نیستند.

نکته قابل توجه دیگر اینکه، جریان اصلاح‌طلب برای مشارکت فعال نیاز به مرزبندی روشن با فتنه 88 دارد و در صورتی که بخواهد در این میدان، چند نبش بازی کند، اراده‌ای در درون حاکمیت برای گشودن فضای فعالیت برای آن‌ها وجود ندارد، همان‌طور که در انتخابات مجلس نهم نیز برغم توهم اولیه جریان اصلاحات مبنی بر چراغ سبز نظام به آن‌ها و نیاز به حضور آن‌ها در انتخابات، چنین اتفاقی نیفتاد و افزایش مشارکت در انتخابات نیز نشان داد که اتفاقا مردم زمانی که رقابت میان گروه‌های معتقد به نظام شکل می‌گیرد، انگیزه بیشتری برای مشارکت حداکثری پیدا می‌کنند.